آخرین مطالب سایت

پیدا کردن مسیر زندگی

سلام دوست من 

به خانواده ی آگاه شو خوش اومدی 

وقتی خیلی بچه بودم همیشه فکر می کردم تقدیر من از قبل نوشته شده و من چاره ای جز پذیرش ندارم احساس می کردم تقدیر من اینه که توی شرایط سخت بمونم و هیچ راهی نیست که تغییرش بدم ولی همیشه توی وجودم به عدالت خدا فکر می کردم  همیشه  می گفتم مگه نمیگن خدا عدالت داره پس چرا شرایط من باید با هم کلاسیم انقدر فرق کنه این چطور عدالتی هستش؟!مگه نمیگن خدا به بنده اش قدرت اختیار و انتخاب داده پس چرا من نمیتونم توی تقدیرم هیچ تغییری ایجاد کنم ؟این حرفای ضد و نقیض باعث می شد نه تنها من به خدا نزدیک نشم بلکه روز به روز ازش دورتر بشم و ایمانمو از دست بدم ،بهم میگفتن شب های قدر تقدیر ۱سال نوشته میشه برات و من هر شب قدر چقدر گریه می کردمو و حاجت میخواستم ولی بازهم هیچ اتفاقی نمیفتاد تا اینکه کم کم شک کردم ،توی ذهن من هر کاری باید یه نتیجه ای داشته باشه و وقتی می دیدم نتیجه ای نیست احساس خیلی بدی پیدا می کردم خیلی هم از اساتید مدرسه که دین و زندگی درس می دادن سوال میکردم ولی هیچکدومشون نمیتونستن جواب منطقی به من بدن فقط میگفتن این هست و باید قبولش کنی...ولی من هیچوقت قبول نکردم تا اینکه ۱روز که از همه چیز و همه کس خسته بودمو و دیگه امیدی به زندگی نداشتم با یه کلاس آشناشدم  که درباره ی مثبت اندیشی و هدف گذاری بود وقتی رفتم کلاس انگار که وارد یه دنیای جدیدی شده بودم آدمارو میدیدم که چقدر شاد و خندون و پر انرژی ان

وای خدای من !!!تا حالا تو عمرم انقدر آدم خوشحال کنار هم ندیده بودم !توی کلاس یاد گرفتم چرا میگن خدا قدرت اختیار و انتخاب بهمون داده  معنیش اینه میتونی دقیقا با کنترل ذهنت به هرچیزی که توی این دنیا میخوای برسی !یعنی چی؟؟؟یعنی تقدیرم دست خودمه؟!!بله دست خودمه !!توبا هدف گذاری و کنترل ذهنت  و یاد گرفت مهارت های زندگی زندگیتو در تمام ابعاد میتونی خلق کنی!و اینه عدالت خداوند !از اونجا به بعد عاشق خدا شدم!چه خدای مهربون و با منطقی!از اون روزا به بعد زندگی من دیگه هیچ ربطی به قبلش نداشت من روز به روز مهارت ها و آموزش های جدیدی یاد میگرفتم و شکرگزار تر می شدم .زندگیم رنگ و بوی تازه ای گرفته بود ...

ادامه در مقاله ی بعد... 


نظر دادن

جهت ثبت نظر ابتدا وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید.